چینود

فکرهای نو برای زیستن

چینود

فکرهای نو برای زیستن

درد دل

خیلی سخته بچه ی کوچیک خانواده باشی با اختلاف سنی زیاد با خواهر وبرادرت اونوقت همه به خودشون اجازه میدن واست تصمیم بگیرن آخه تو بچه ای نمی فهمی 100 سالتم بشه بچه ای عقلت نمی رسه همیشه باید اعتقاداتت و مخفی کنی چون که اونا بزرگترن صلاحتو می خوان نمی تونی بهشون بگی ماله یه نسل دیگه ای  فکرت تصوراتت برنامه ات واسه زندگی اونجوری نیست که اونا فکر می کنن و می خوان .تو دوست داری خودت تجربه کنی می خوای خودت غم و ترس و خوشحالی را به دست بیاری از همه بدتر اینه که بهت می گن تو همیشه اشتباه می کنی همیشه                   اگه شما ام این حس و دارید براتون متاسفم ...............

ادامه مطلب ...

عاشقانه

پروردگارا از عشق امروزمان چیزی برای فردایمان باقی بگذار....
به اندازه یک نگاه...
به اندازه یک لبخند....
تا به یاد داشته باشیم که روزی عاشق هم بودیم

خاطرات

خسته از آرزو ها , آرزو های شعاری 

 شوق پرواز مجازی , بالهای استعاری 

 لحظه های کاغذی را روز و شب تکرار کردن  

 خاطرات بایگانی , زندگی های اداری 

 

تمام زندگی و خاطراتش را باید بایگانی کرد و فرستاد ته تهای ذهن که دست خودتم بهش نرسه خیلی سخته که همه انتظار دارن تمام تلخی ها و شرینی های زندگی را فراموش کنی ولی کاریه که باید کرد حالا سختی اش واسه بقیه مهم نیست دکترا خیلی ساده می گن یه نفس عمیق بکش به چیزای خوب فکر کن تموم می شه با هم امتحان می کنیم آهههههههههههه   

 

آفتاب زرد و غمگین ، پله های رو به پایین
سقفهای سرد و سنگین ، آسمانهای اجاری

با نگاهی سر شکسته،چشمهایی پینه بسته
خسته از درهای بسته، خسته از چشم انتظاری

صندلی های خمیده،میزهای صف کشیده
خنده های لب پریده ، گریه های اختیاری

عصر جدول های خالی، پارک های این حوالی
پرسه های بی خیالی، نیمکت های خماری

رو نوشت روزها را،روی هم سنجاق کردم:
شنبه های بی پناهی ، جمعه های بی قراری

عاقبت پرونده ام را،با غبار آرزوها
خاک خواهد بست روزی ، باد خواهد برد باری

روی میز خالی من، صفحه ی باز حوادث
در ستون تسلیتها ، نامی از ما یادگاری

قیصر امین پور

عاشقانه ها

اندیشیدن به پایان هر چیزی شیرینی حضورش را تلخ می کند بگذار پایان نیز تو را غافلگیر کند          درست مانند آغاز

شعر فاضل نظری

خطی کشید روی تمام سوال ها
تعریف ها معادله ها احتمال ها

خطی کشید روی تساوی عقل و عشق
خطی دگر به قائده ها و مثال ها

خطی دگر کشید به قانون خویشتن
قانون لحظه ها و زمان ها و سال ها

از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید
خطی به روی دفتر خط ها و خال ها

خط ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد
با عشق ممکن است تمام محال ها